بحران با ابهام همراه است و ابهام با ترس. ترس از دست دادن، از دست دادن شغل، از دست دادن سلامتی، از دست دادن امنیت و هر چیزی که متعلق به نقطه امن است. موقعیتی که باعث میشود رهبران سازمانی علاوه بر مهارت حل مسئله، یافتن راهکار و هدایت جمع، برای کمک به تقویت تابآوری افراد نیاز به مهارت دیگری هم پیدا میکنند؛ مهارت کوچینگ (کوچینگ). اما چرا مهارت کوچینگ برای رهبران سازمانی مهم است؟
آنچه در این مقاله خواهید یافت:
کرونا و رهبری سازمانی
پاندمی کوید-۱۹ اختلالات پیش بینی نشدهای را با سرعتی خیره کننده به همراه آورد و به سلامت جسمی و روحی کارکنان آسیب زد. اما خطر، برای رهبران سازمانی که همزمان با بازنگری مسیر و چشم انداز استراتژیک، مدیریت شرایط مبهم را هم برعهده دارند، حتی بیشتر است. با توجه به نگرانی کارکنان در مورد تحولات در محیط کاری، ضروری است رهبران سازمانی برای رسیدگی به انواع اضطرابها مجهزتر باشند. کوچینگ رهبری سازمانی راه حلی طولانی مدت برای کاهش فشارها و عدم اطمینان فزاینده ارائه می دهد.
جان هَنگل ( بنیانگذار شرکت دیلُویت) معتقد است پس از ۴۰ سال مشاهده تعامل رهبران سازمانی سازمانها، خلق راهکار لزوما ارائه راهحل توسط رهبر نیست. او به این نتیجه رسیده که امروزه رهبری درست یعنی طرح سوال درست، قوی و الهامبخش. همان توانایی که هدف کوچینگ شغلی و تربیت مربیان حرفهای است. در واقع رهبر هر کسب و کار برای ایجاد چشم انداز و حمایت از بزرگترین دارایی یک شرکت، یعنی افراد آن، به چابکی نیاز دارند.
الویت رهبران سازمانی
طبق گزارش PwC (شرکت ارائه خدمات مدیریتی)، رهبران سازمانی کسب وکار در زمینه نیروی کار پنج اولویت جدید خواهند داشت که مردم بخش مهم هر پنج اولویت هستند:
- حمایت از مردم
- ارتباط موثر
- امنیت شغلی
- ارزیابی هزینههای نیروی کار
- آمادگی برای بهبود
در شیوه سنتی، اولویتهایی مانند حمایت از افراد و برقراری ارتباط موثر بخشی از وظایف روزمره رهبری بود؛ اما با دورکاری وضعیت موجود تغییر کرد. اطمینان از حضور و ارتباط همه اعضای تیم در جلسات آنلاین و ایجاد و حفظ کار تیمی بدون مهارت همدلی دشوار است.
فرهنگ قدرتمند کوچینگ
روزگار پر فراز و نشیب امروز فرصتهایی برای فعال بودن، کشف فرصتهای جایگزین، و ایجاد روحیه نوآورانه را افزایش میدهد. شوآنا، یکی از رهبران سازمانی شرکت PwC معتقد است که کوچینگ روش رهبری او را تغییر داده است. نداشتن چشمانداز برای شیوه همکاری افراد با یکدیگر، چالشهای رهبری او را افزایش داده بود؛ اما با استفاده از کوچینگ، او مهارتهای جدیدی برای ایجاد چشمانداز و بازآفرینی ساختار تیمش فراگرفت. بهبودهایی در حفظ، کار تیمی، روابط و رضایت شغلی از دستاوردهای سازمانهایی است که کوچینگ را در فرآیند اثربخشی سازمان وارد کردهاند.
شرکت هایی که به طور هدفمند از سبک رهبری «فرماندهی و کنترل» به نفع فرهنگ کوچینگ فاصله می گیرند، آمادگی بیشتری برای سازگاری سریع، مدیریت اولویتهای نیروی کار و حمایت از سلامت فیزیکی و عاطفی کارکنان دارند. رهبران سازمانیی مانند شاونا که کوچ شده اند یا برای مهارتهای کوچینگ آموزش دیدهاند، توانایی بیشتری در برقراری ارتباط موثر و رهبری با همدلی با همکاران و کارکنانشان دارند.
ارتباط کوچینگ با عملکرد رهبران سازمانی
کوچینگ ارتباط معناداری میان قدرت فرهنگ کوچینگ با عملکرد بالای سازمانها، از جمله تغییرات استراتژیک موفق در مقیاس بزرگ وجود دارد. بر اساس مطالعه ای که در سال ۲۰۱۸ توسط فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) و موسسه سرمایه انسانی انجام شد، ۶ عنصر اصلی در فرهنگ کوچینگ برای مدیریت تغییر به چشم میخورد:
- کارکنان برای کوچینگ ارزش قائلند.
- مدیران ارشد برای کوچینگ ارزش قائلند.
- مدیران/رهبران سازمانی مهارتهای کوچینگ را از طریق آموزشهای معتبر کوچینگ توسعه میدهند.
- کوچینگ در بودجه، ردیف اختصاصی دارد.
- کارکنان به کوچینگ دسترسی یکسان دارند.
- سه روش برای کوچینگ وجود دارد: مربیان داخل سازمان، مربیان خارج از سازمان و مدیران/رهبران سازمانی که از مهارتهای کوچینگ استفاده میکنند.
رویکرد کوچینگ سازمانی
شاونا “رویکرد کوچینگ” را برای رهبری انتخاب کرد. این رویکرد، با استفاده از شایستگیهای کوچینگ، به سازمانها کمک میکند تا به ابهامهای موجود بهتر پاسخ دهند. مهمترین اولویت برای این شایستگی ها، پایبندی به اصول اخلاقی و رازداری، اهمیت مشارکت بین مربی و مراجع، و اهمیت آگاهی فرهنگی، سیستمی و زمینهای است. همکاری با یک مربی معتبر که دارای گواهینامه ICF است، به شاونا کمک کرد تا امکانات و راه حل هایی را فراهم کند که به تنهایی نمیتوانست به آن دست یابد. چرا که کوچینگ خودآگاهی را بالا میبرد و از طریق انتخابهای آگاهانه باعث ایجاد تغییر میشود.
از رهبران سازمانی (از جمله مدیران شرکتها و موسسات دولتی و خصوصی) انتظار میرود با درک ارزشهای کوچینگ، این روشها را در سازمانها نهادینه کنند.
این مقاله را هم ببینید: کوچینگ رهبری سازمانی چیست؟
عبور از ترسها
جنی راجرز در کتاب مهارتهای کوچینگ مینویسد: «همه مشتریان [کوچینگ]، هر که هستند و هر چقدر هم که بزرگ، موفق و مهم باشند، از دو چیز میترسند: آسیبپذیری و از دست دادن کنترل». چه چیزی بیش از یک بیماری همه گیر می تواند باعث ایجاد این ترسها شود؟
مربیان حرفه ای برای بررسی این عدم قطعیت ها و دیگر عدم قطعیت ها برای الهام بخشیدن به درک و رشد آموزش دیده اند. از طرفی با تعریف امروز از رهبری، پرسش درست و طرح آن با کارکنان برای پاسخ به آن، بر یافتن راهحلهای درست توسط مدیران و رهبران سازمانی اولویت دارد؛ سوالهایی برای ایجاد مشارکت کارکنان در کشف فرصتهایی جدید. امکانی که با تقویت روحیه کنشگری به آنها در در عبور از ترسهایشان کمک میکند.
سخن پایانی
در هنگام تغییر، داشتن یک برنامه مدیریت تغییر شفاف با محوریت کارکنان در آن ضروری است. کوچینگ یکی از مؤثرترین راهها برای توسعه ظرفیتهای مدیریت تغییر است. افراد، تیمها و سازمانها میتوانند با کشف تعارضها، مشارکت را افزایش داده و انعطافپذیری را در مواجهه با تغییر ارتقا دهند.
چالشهای محیط کار، واقعی و پر از عدم قطعیت است و عادیسازی وجود ابهام یک تلاش مداوم است. از یک طرف کارکنان نیاز به حمایت، ارتباط و ثبات دارند و از سوی دیگر نحوه واکنش شرکت ها به این تغییر یک انتخاب آگاهانه است. در این میان هنر و تمرین کوچینگ می تواند مسیری برای تغییر ایجاد کند و امکان عبور قدرتمند و انعطاف پذیرتر از پاندمی کووید-۱۹ و هر موقعیتی را فراهم کند.