رابطه مدیریت و تسهیلگری چیست؟
چگونه برخی از تصمیمات مدیریتی، به دلیل عدم موفقیت در تجزیه و تحلیل موقعیت و پیدا کردن راهکار، به بیراهه میروند؟
سالهای اخیر مدیریت، با دشواریهای اقتصادی در سرتاسر دنیا عجین شده است. این اوضاع، چالشهای بسیاری را برای سازمانها و مدیران بوجود آورده است. این دوران سخت، ارزشها و احساسات سازمانها و اشخاص را به چالش میکشد. همچنین سوالات دشواری در رابطه بین مدیریت، رهبری کسب و کار، کوچینگ و تسهیلگری به وجود میآورد. در این مقاله درباره اینکه رابطه مدیریت با تسهیلگری چیست بحث میکنیم.
آنچه در این مقاله خواهید یافت:
مدیریت یا تسهیلگری؟
در این بحث، فراتر از کوچینگ و منتورینگ، نقش تسهیلگر به عنوان فردی که توانایی اتصال زنجیره مدیریت را دارد خودنمایی میکند.
هنگامی که همه سعی میکنند به چنین سوالاتی پاسخ دهند، دو فلسفه مخالف با یکدیگر رقابت میکنند. رهبر کسب و کار، به عنوان شخصی که بهتر از همه میداند و تصمیمگیری را وظیفه خود میانگارد، تاکید میکند. این فلسفه اینگونه استدلال میکند که، برای جلوگیری از تعارض و چالش از سوی اشخاصی که آنها را مدیریت میکنیم، راحتتر و کمخطرتر این است که به آنها بگوییم چگونه پیش روند.
رویکرد دیگر قطعاً سخت تر اما فراگیرتر است. این رویکرد سوال میپرسد و بدنبال مشارکت است. مبنای منطقی مالی و اخلاقی، مهمترین مولفه برای اشخاصی است که در معرض تصمیم گیریهای کلان هستند. لذا تسهیل ارتباطات و اتصال افراد به جریان تصمیمگیری بسیار اهمیت دارد. در این موضع، تسهیلگر حرفهای میتواند تاثیرگذارتر از کوچ یا منتور باشد.
تسهیلگری چیست؟
نیاز به یک مدیرِ تسهیلگر، در برانگیختن و توانمندسازی سازمان برای فعالیت موثر و کارآمد، بیش از هر زمان دیگری میباشد. تسهیلگری یک مهارت کلیدی و فراگیر است که بر تمام بخشهای اقتصاد و تمام جنبههای زندگی گروهی تاثیر میگذارد. این مهارتی است که مدیران باید آن را در خود ایجاد کنند. در این صورت قادر به افزودن ارزش واقعی به سازمانها و بطور کلی به اقتصاد موسسه خود میباشند. تیمهایی که توسط یک مدیر آشنا با فنون تسهیلگری اداره میشوند میتواند روند موثرتری را در طراحی و اجرا، ایفا کنند.
تسهیلگری در سازمان
سازمانها برای رقابتیتر شدن و افزودن ارزش بیشتر به سرمایه سهامدارانشان تحت فشاری دائمی هستند. علاوه بر مزایای اقتصادی به مشارکت گرفتن کارکنان، یک دلیل مهم برای سنجش دیدگاههای آنها در حل مسائل دارند. علاوه بر آن، مشارکت سازنده نیروی کار که در نتیجه تسهیلگری موثر بوجود آمده است، به ارزش سازمانها در تمام بخشهای اقتصاد میافزاید.
افرادی که هنر و مهارت تسهیلگری را فرامیگیرند میتوانند به سازمانها روش مناسب برای واکنش در موقعیتهای سخت را ارائه دهند. تیمهای مدیریتی که از یک سبک مشارکتی و تسهیلگری استفاده میکنند درمییابند که، اگر بدرستی آن را اجرا کنند، میتواند نتایج را بصورت موثر، به موقع و سازنده ارائه دهد. به شکلی که به موضوعات کلیدی لطمهای نمیزنند.
یک تسهیلگر موثر، سازمان را قادر میسازد تا با موفقیت از پس موضوعات مبهم برآید. به آنها کمک خواهد کرد تا احساسات و چالشهای مربوط به ارزشهای بنیادین اشخاص را مدیریت کنند.
این استراتژی، سازمانها را توانمند میسازد تا روشی را ایجاد کنند که تسهیلگری را نه تنها به عنوان یک مهارت، بلکه به عنوان یک نظام و فرآیند مدیریتی، درون سازی کنند. بنابراین، یکی از راههای کلیدی مدیریت، سرمایهگذاری در تسهیلگریِ ساختارمند و معتبر است.
تسهیلگریِ موثر
تسهیلگری یک مهارت بنیادین شخصی و نیز یک قابلیت تجاری برای سازمان است که میتواند برای موارد زیر مورد استفاده قرار گیرد:
- شناخت مسئله
- حل مسئله
- تعامل سازنده
- هدفگذاری
- تعیین محدوده پروژههای متغیر
- تشویق و توانمندسازی همکاریها در محیطی امن و بیخطر
- درگیرکردن سهامداران
تسهیلگر میتواند سازمان را، در توانمند کردن اشخاص برای کارهای تعاملی و مشارکتی بسیج کند. همچنین در جهت رسیدگی به مسائل کلیدی و تصمیمگیریهای اساسی، پشتیبانی کند.
تسهیلگری موثر تفاوت میان یک تصمیم ضعیف و یک تصمیم استادانه را به وجود میآورد. میتواند تفاوت میان راهکاری که مشکلات پنهان دارد و راهکاری که قدرتمند است را ایجاد کند.
یک تسهیلگر روش و ابزاری را در جهت عرضه پاسخهایی برای مسائل پیچیده در یک زمینه کاربردی بدون آنکه لزوماً در این موضوع متخصص باشد، ارائه میدهد. او باید زمان، درجه عدم قطعیت مسائل و پختگی روش کار سازمان/گروه را متعادل سازد و به رهبران در جهت یافتن بهترین روند کار ممکن کمک کند.
تسهیلگران میدانند چگونه از مدل/ابزار مناسب در مکان مناسب برای رسیدن به مفیدترین پاسخ استفاده کنند. با این کار به گروهها امکان تصمیمگیری و رسیدن به یک توافق پایدار و قدرتمند که از تعهد و پذیرش برخوردار است را میدهند. آنها پیوستگی تصمیمگیری و تغییر را درک میکنند و بسته به اهمیت تصمیم/موقعیت، فاکتور زمان و نیاز به نیروی کار- از نظر احساسی و ذهنی – بهترین وسیله یا تکنیک را برای دستیابی به تصمیم شناسایی میکنند.
ابزارهای تسهیلگری
تسهیلگران حرفه ای دارای یک مجموعه ابزار جامع زیر می باشند:
- رویکردها
- مدلها
- ابزارها
- تکنیکها
آنها از این موارد در جهت کمک به گروهها برای تصمیمگیری مناسب در سطوح مختلف استفاده میکنند:
- عدم اطمینان
- اختلال عاطفی
- فوریت
- نیاز به پذیرش
- بلوغ سازمانی
این به سازمانها یک جعبه ابزار مدیریت تغییر مشارکتی و موثر ارائه میدهد. با این داشبورد، آنها میتوانند از تسهیلگری بعنوان یک نقش اصلی و بصورت بالقوه بعنوان یک روند مدیریتی بنیادین استفاده کنند. تسهیلگری همانند مدیریت پروژه، زمانی که تبدیل به “روشی که ما کارها را انجام میدهیم” شود، بهترین گزینه مدیریتی است. به همین دلیل تسهیلگران در گروه خبرگان دنیای مدیریت قرار میگیرند.
تسهیلگری حرفهای
تسهیلگری تاثیرگذار همیشه مشخصه های زیر را دارد:
- فعال و مشتاق ادامه حرکت
- در حال بررسی میزان درک در جهت درگیر کردن اشخاص
- انتخاب مدل یا ابزار مناسب برای پیش بردن کارها
تسهیلگر با انتخاب مناسبترین فرمت میتواند بر روی بکارگیری مناسبترین مدلها، ابزار و تکنیکها تمرکز کند.
تسهیلگران حرفهای همیشه از ابزار “مورد علاقه” خود استفاده نمیکنند. بلکه در عوض آنها میدانند در هر موقعیت مشخص کدامیک از ابزارها را استفاده کنند. تسهیلگران گستره کار، نوع تفکر مورد نیاز و میزان عدم قطعیت برای انتخاب مدل، ابزار یا تکنیک درست، را در نظر میگیرند.
تسهیلگر، با کمک به گروه در جهت شناسایی اهداف و وظایف و طراحی بهترین روش (طرح و ابزار)، میتواند ۸۰ درصد مشکلاتی که جلسات، کارگاههای تجاری و رویدادها با آنها مواجه هستند را برطرف سازند. شاید این گزاره متناقض به نظر برسد. زیرا همیشه به ما گفته میشود که مشکلات اصلی در جلسات، مخفی هستند و کمتر بعنوان یک مشکل به چشم میآید. مسئله اصلی شفافسازی وظایف و داشتن یک روند کاری خوب است.
تسهیلگری و رهبری سازمانی
هر هدفی میتواند به عناصر فرعی تقسیم شود که ماهیت کار را بیشتر مشخص میکند. هدف (و قسمتهای فرعی آن) مسئله پیش روی گروه است. این روند کار را مشخص نمیکند. با این حال، کار و روند انجام کار اساساً متفاوت هستند اما از نظر همزیستی به هم متصل هستند. علاوه بر این که گروه کار را مشخص میکند، باید روش انجام آن را هم شناسایی کند.
در هر نوع تسهیلگری، موارد مربوط به کار (مسئولیت راهبر کار) و روشهایی برای روند کار (مسئولیت تسهیلگر) وجود دارد. راهبر کار و تسهیلگر باید با هم کار کنند. راهبر کار شخصی است که مسئول کیفیت خروجی کار است. تسهیلگر شخصی است که مسئول طراحی روند کار مناسب میباشد.
با بررسی هر هدف، کارهای مختلف شناسایی میشوند. هریک از آنها برای دستیابی به خروجی لازم به یک روند (تسهیلگریی) مناسب (ترکیبی از ابزارها و قالب) مرتبط است. این روند تا رسیدن به هدف ادامه دارد.
تسهیلگران بر روی روند کار میکنند تا به انجام کارها کمک کنند. با انجام این کار، آنها به گروه برای ارائه نتایج مورد نیاز کمک میکنند.
فریبِ ادغام رهبری و تسهیلگری
برای اینکه همه چیز برای گروه کاملاً روشن باشد، میتوان کار و روند انجام کار را با نشان دادن چیزهایی که با کار مرتبط هستند بعنوان تفکر قرمز نام برد. چیزهایی که با روند انجام کار مرتبط هستند بعنوان تفکر سبز شناخته میشوند. وظایف رهبر سازمانی و تسهیلگر هرگز نباید ادغام شوند. نتیجه ادغام یک فریب مدیریتی است. حتی اگر ناخواسته باشد. چون به جای نتایجی که باید به آن دست مییافتند، به نتایجی که رهبر میخواست دست مییابند.
حق ویژه رهبر سازمان، تعریف اهداف، کارها و تائید میزان عدم اطمینان را پوشش میدهد. ولی مسئولیت تسهیلگر شامل تعریف روند کار، زمان مورد نیاز و آماده سازی است. اگر این دو به صورت موازی اجرا شوند، وضوح میان آنان برقرار میشود.
عدم اطمینان به تسهیلگری
در تعریف اهداف و کارها، راهبران کار باید میزان عدم اطمینان مشمول را در نظر بگیرند. در اینجا میتواند شرایط زیر وجود داشته باشد:
- اطمینان: موضوع روشن است و جواب براحتی از افراد حاضر در گروه بدست میآید.
- پیچیدگی: موضوع نسبتاً روشن است اما راهکار مناسب باید بوجود آید.
- عدم اطمینان: حتی ماهیت موضوع روشن نیست، بنابراین باید تعریف و روشن سازی شود. فقط در این صورت یک راهکار قابل بررسی خواهد بود.
یک گروهِ پویا، در حالی که کار میکند و روند کار را یاد میگیرد، از سه مرحله عبور مینماید:
- ناکارآمدی: در اینجا رهبری قوی و مطلق وجود دارد و دستور کار گروه تعیین میشود
- در حال تغییر: گروه شروع به استفاده از فرمتها و ابزارهای مختلف در جهت افزایش انعطافپذیریاش میکند. تعاملات درون گروهی افزایش مییابد و گروه بصورت فعالانه شروع به علاقهمند شدن به روند کار میکند.
- آگاه از روند کار: گروه عدم اطمینان را تشخیص میدهد و با روند کار در جهت کنار آمدن با آن سازگار میشود. اشخاص مسئولیتهای خودشان را در روند کار میپذیرند.
گروه در ابتدا با واگذار کردن کنترل روند کار توسط رهبر از ناکارآمد بودن به سوی تغییر حرکت میکند. تسهیلگر تمایل به تست کردن ابزارها و تکنیکهای مختلف را در گروه ایجاد میکند. سپس گروه شروع به درک نقشی که روند کار در دستیابی به نتیجه موثر و اینکه چقدر زمان مورد نیاز است، میکند.
گروه هنگامی که از ابزارهای مناسب برای انجام کار استفاده میکند و تصمیم میگیرد که مایل به کار در عدم اطمینان و نه حذر کردن از آن باشد، از در حال تغییر بودن به مرحله آگاهی از روند کار حرکت میکند.
تعاریف تسهیلگری چیست؟
در جزوه معلم در نقش تسهیلگر؛ نقشی در برابر معلم میخوانیم:
یادگیری فرآیندی پیچیده است و متغیرهای بسیاری بر آن تأثیر می گذارند؛ متغیرهایی که هرکدام بر دیگری اثر متقابل دارند. ِ یادگیری فعالیت فردی نیست، فرآیندی است که در متن کلاس درس، مدرسه و جامعه اتفاق می افتد. معلم، به عنوان یکی از متغیرهای کلاس، وظیفه دارد در نقش یک «واسطه» میان متغیرهای بیرون از کلاس و دانش آموزان فرآیند یادگیری در دانش آموزان را تسهیل کند (تایلی ۱۹۹۲)
جزوه فراتسهیلگری، تخلیصی از کتاب فراتسهیلگری؛ سازوکاری برای توسعه پایدار است. این جزوه مهارت تسهیلگری را این چنین تعریف میکند:
اگر بخواهیم هستهٰ این مهارت فنی “تسهیلگری” را در یک جمله تعریف کنیم عبارت است از: برانگیختن آگاهی شرکتکنندگان در کارگاههای آموزشی و نظایر آن.
نظام تسهیلگری
چهار نظام اصلی تسهیلگری وجود دارد:
- همه: هریک از افراد به تنهایی کار میکنند بنابراین هیچکس تحت تاثیر دیگری قرار نمیگیرد (مثلاً نوشتن یادداشتهای چسبدار)
- گروه: اشخاصی در گروهها یا زیر گروههایی برای انجام کارهای مختلف یا برای دادن یک موضوع/کار به دیدگاههای مختلف، کار میکنند.
- همه و یکی: همه فعالیت را انجام میدهند و نتایج آن را به یک مکان هدایت میکنند (مثلاً یک دیوار)
- یکی و همه: یک نفر فعالیت را برای یا به نمایندگی از همه انجام میدهد بنابراین همه تمام چیزی که باید بدانند را میدانند (مثل یک سخنرانی)
هریک از این روشها مزایا و معایبی دارند. انتخاب نظام مناسب بستگی به زمان موجود و سطح آگاهی گروه از روند کار دارد. هریک از این نظامها یک نتیجه متفاوت ایجاد میکنند و از روند کار حمایت میکند یا با آن مقابله میکند.
مدل بازخورد
مدیران اغلب به صورت نصفه نیمه بر روی نظرات، ایدهها و افکاری که ارائه میدهند، فکر میکنند. نه به این خاطر که بی کفایت هستند بلکه به این دلیل که از کار مطمئن نیستند. بازخورد موثر اطمینان بخش میتواند به اشخاص و گروه در جهت آشکارسازی مسائل واقعی و ایجاد ایدههای جدید کمک کند. در عدم اطمینان، نیازی برای تعیین سوال و پیدا کردن نیاز واقعی وجود دارد. این میتواند اضطرابآور باشد اما اغلب با استفاده از مدل بازخورد کشف میشود.
این مدل چهار سطح دارد و با تشخیص اینکه شنونده در چه سطحی عکس العمل نشان داده است، گوینده متوجه میشود که شنونده چقدر متوجه شده است و سپس میتواند تفکر خود را ایجاد کرده یا روش دادن اطلاعاتش را تغییر دهد:
- سوتفاهم یا سوتفسیر (ناخواسته) از آنچه گفته شده است
- از دست دادن برخی نکات یا جزئیات مهم
- ارائه بازخورد دقیق و کامل از آنچه گفته شده است
- فراتر از کلمات پیام رفتن
خلاصه زمینه یا پیش زمینه و مسایل کاری موجود است. طرح پیشنهادی با اعلام آن، یک روند کار را بشکل مدل، وسیله یا تکنیک و فرمت پیشنهاد میدهد میتواند برای انجام کار مورد استفاده قرار گیرد. نتیجه یا خروجی این را به قلمرو کار باز میگرداند و مشخص میکند که گروه با اتخاذ روش پیش رو چه چیزی بدست خواهد آورد.
هرچه روند مورد استفاده برای موقعیت مناسبتر باشد و مدل، ابزار و تکنیک مناسبتر باشد، کیفیت ورودی، و متعاقباً، نتیجه بالاتر خواهد بود.
سخن پایانی
بسیاری از تصمیمات مدیریتی، بخاطر عدم موفقیت در مدنظر قرار دادن تمام مراحل ضروری تجزیه و تحلیل موقعیتی و پیدا کردن راهکار، به بیراهه میروند.
تسهیلگریان میتوانند از یک چهارچوب ۹ مرحلهای استفاده کنند:
مرحله یک – مسایل را شناسایی کنید این همچنین به معنای تعلیق قضاوت در مورد علل است
مرحله دو –بر روی مسائل/دلایل اصلی تمرکز کنید هنگامی که مسائل مختلف را یافتیم، میتوانیم آنهایی که کلیدی هستند را شناسایی کنیم.
مرحله سه –مشکل را تعریف کنید بر روی ماهیت دقیق مشکل به توافق برسید، تا همه طبق دستورالعمل مشابهی کار کنند.
مرحله چهارم – دلایل اصلی را پیدا کنید دلایل احتمالی را شناسایی کنید و دلیل اصلی را مشخص کنید
مرحله پنجم – معیارهایی برای یک راهکار موثر مشخص کنید توافق بر روی معیارها قبل از آنکه اشخاص شروع به ارائه راهکارشان کنند، از اهمیت برخوردار است.
مرحله ششم – مناسبترین راهکار را مشخص کنید تصمیمگیری خوب شامل انتخاب بهترین راهحل است
مرحله هفتم – پیامدهای نامطلوب گاهی یک راهکار میتواند مشکلی را حل کند و مشکل دیگری را بوجود آورد
مرحله نهم – برنامهریزی برای انجام کار در نهایت، برنامهریزی برای اجرای راهکار امکانپذیر است.
این چهارچوب شباهت زیادی به روش شش سیگما را منعکس میکند. هر مرحله نیازمند روند کاری موثری است و تسهیلگر باید در ایجاد یا تطبیق دادن مناسبترین مدلها، ابزارها و تکنیکها برای دستیابی به نتیجه موثر، مهارت داشته باشد.