جلسات کوچینگ مانند بسیاری از جلسات منتورینگ برگزار میشود. اگرچه در منتورینگ کمتر در مورد میزان فروش، اهداف آینده و سهام شرکت گفتگو میشود. ولی منتورینگ و کوچینگ هر دو، زمانی که نیاز به تصمیمگیری وجود دارد اهمیت دارند.
همانطور که حدس میزنید، در منتورینگ مداخله وجود دارد. مثلا در یک بازخورد گفته میشود: “من میفهمم که اوضاع چگونه است. میدانم چه احساسی داری. بهترین راه، نادیده گرفتن این مشکل و ادامه کار است.”
آنچه در این مقاله خواهید یافت:
منتورینگ چیست؟
منتور (اشاره به الهه) از آگاهی سن و تجربه برخوردار بود. منتور نصیحت نمیکرد یا مسالهای را حل نمیکرد. منتور نمیگفت که چه باید کرد. منتور فراگیران را از طریق فرایند آگاهی و عمل راهنمایی میکرد. با عمیق شدن در درون آنان از طریق گوش دادن مشاهده گرانه، کنجکاو، همدلانه و مولد به علائم کلامی و غیرکلامی آنان، با تصدیق، تشویق و با بیان دریافتهای شهودی خود، و سپس آرام آرام با جستجو و کاوش در ذهن فراگیران برای برانگیختن آگاهی و سپس انجام عمل متناسب آن. این خیلی بیشتر از کاری است که یک کالسکه به عنوان وسیله حمل و نقل مکانیکی می تواند انجام دهد.
پیوند منتورینگ و کوچینگ
نگاههای خردمندانه در حال پیوند دادن منتورینگ و کوچینگ هستند. در واقع همه باید این کار را انجام دهیم. منتورینگ تبدیل به یک واژه بد شده است چون ما آن را به فردی نسبت میدهیم که به خود اجازه میدهد به دیگران راهحلهایی بر اساس دیدگاه و قضاوت خودش ارائه دهد. این تعریفِ یک منتور نیست.
عجیب اینکه عبارت قدیمی “منتورینگ معکوس” از احترام و مقبولیت بیشتری برخوردار است. این واژه به فرد جوانی که شخص مسنی را راهنمایی می کند اشاره دارد. این معنا در دنیایی کاربرد دارد که اساسا دانش و آکاهی تابعی از سن و موقعیت اجتماعی افراد نیست؛ شاخص فاصله قدرت هستد.
رقابت منتورینگ و کوچینگ
جلسات کوچینگ مانند بسیاری از جلسات منتورینگ برگزار میشود. اگرچه در منتورینگ کمتر در مورد میزان فروش، اهداف آینده و سهام شرکت گفتگو میشود. ولی منتورینگ و کوچینگ هر دو، زمانی که نیاز به تصمیمگیری وجود دارد اهمیت دارند.
همانطور که حدس میزنید، در منتورینگ مداخله وجود دارد. مثلا در یک بازخورد گفته میشود: “من میفهمم که اوضاع چگونه است. میدانم چه احساسی داری. بهترین راه، نادیده گرفتن این مشکل و ادامه کار است.”
اما در کوچینگ، مراجع است که تصمیم میگیرد به «مشکل» اهمیت بدهد یا نه. اینکه آن را نادیده بگیرد یا خیر کاملا وابسته به نظر اوست. دخالت کوچ در این موضوع به معنای فاصله گرفتن از کوچینگ و ادغام کوچینگ با منتورینگ است.
نیاز بازارِ کار جوان به منتورینگ
با ورود نسل جوان و تنوع در نیروی کار، بیش از هر زمان دیگری، رهبرانی باید نگاهی دقیق به چگونگی ایجاد ارتباط با پرسنل داشته باشند. اگر پیام عملکردی توسط مدیران و رهبران سازمانی قابل دریافت نباشد، نتایج کسب و کار، همراه با عملکرد و اخلاق کارکنان، به طور حتم آسیب میبینند. در این شرایط با کوچینگ و منتورینگ هم راه زیادی تا حل بحران خواهید داشت.
اما در کوچینگ، مراجع است که تصمیم میگیرد به «مشکل» اهمیت بدهد یا نه. اینکه آن را نادیده بگیرد یا خیر کاملا وابسته به نظر اوست. دخالت کوچ در این موضوع به معنای فاصله گرفتن از کوچینگ و ادغام کوچینگ با منتورینگ است.
در زمان بحران، بسیاری ازمدیران احساس ناامیدی در حال افزایش دارند. در این شرایط حتی مقامات ارشد هم نمیتوانند کمک زیادی کنند. به همین دلیل نیاز به کوچینگ و منتورینگ در زمان بروز مشکل بیشتر احساس میشود. منتورینگ در کنار کوچینگ بخشی جدایی ناپذیر از مدیریت موفق است. حتی در یک شرکت خانوادگی که تعاملات بسیار شخصی است. کوچینگ این توانایی را دارد که رهبران و اعضای تیم را به هم متصل کنند. درک مشترکی از اختلافات ایجاد کند. به طور کلی زمینه را برای بررسی همه جانبه فراهم کند.
اما برای اینکه این اتفاق بیفتد، رهبران سازمانی در هر سطح باید آمادگی و تعمق داشته باشند که چگونه با افرادی که متفاوت از خودشان هستند، به این موقعیت ها نزدیک شوند.
همکاری منتور در حل مشکل
بسیاری از مدیران نه آماده حل مشکلات خود هستند و نه موقعیت را می سنجند. وقتی از رهبران سازمانی پرسیده میشود که آیا تنوع نژادی، مذهبی، قومی، جنسیتی و غیره برایتان مهم هست یا خیر؟ اغلب پاسخها مبهم است. تسلیم رهبراین سازمانی در برابر مشکلات میتواند به این دلیل باشد که آنها معتقدند برای ارتباط گرفتن بیش از حد زمان لازم است. یا اینکه می ترسند حرف اشتباهی به آنها بگویند که آنها را در دردسر بیاندازد. این می تواند به این دلیل باشد که آنها مهارتهای نرم یا هوش هیجانی لازم برای چنین گفتگوهایی را کسب نکردهاند. یا ترجیح می دهند از موقعیتهای غیرمترقبه اجتناب کنند.
ما نمیتوانیم انگیزه پشت هر پاسخی را درک و استنباط کنیم. اما ما می دانیم که همه رهبران توافق دارند که وقتی عملکرد درستی ارایه دهند، محبوبتر خواهند بود. اما در فرصتهای یادگیری، بسیار محتاط رفتار میکنند. آنها در سازمانهایی که در آنها کارمندان به رغم تفاوتهایشان کاملاً دیده میشوند رشد نکردهاند. آنها اسیر درک آزادانه خودشان از مدیریت و رهبری سازمانی هستند. آنها خلاقیت، نوآوری و شکوفایی را فقط در خدمت خود تحمل میکنند.
برای ایجاد یک فضای کار فراگیر، منتورها باید آموزشهای لازم را دریافت کنند. اینکه چگونه مکالمهها را به بهترین شکل از راههای موثر و متفکرانه انجام دهند که فراتر از شناخت نقاط کور آنها است. آنها باید به منظور برقراری ارتباط واقعی با اعضای تیم و پاسخگویی آنها به روشهای مفید رویکرد بهتری را بیاموزند.
ریش سفیدی و گیس سفیدی در منتورینگ
یک منتور آشنا به اصول کوچینگ، وقت می دهد تا مراجعین صحبت کنند بدون اینکه حرفهایشان را قطع کند. در مورد اینکه بعدا چه میخواهند بگویند قضاوت قبلی نمیکند. این گوش دادن عمیق و محترمانه را به عنوان “قانون پدربزرگ و مادربزرگ” معرفی میکنند. هنگامی که در مدیریت از کوچینگ رهبری سازمانی استفاده میکنید، باید همان احترام را به کارمندان و همکاران خود بدهید. مهم نیست که اسم آن را چه چیزی انتخاب کنید. این امر به ویژه هنگامی صادق است که شما با شخصی صحبت می کنید که وضعیت یا گذشته متفاوت از شما داشته باشد.
در چنین مواردی ، بهترین روش این است که منتور مفروضات خود را کنار بگذارید و به شخص اجازه دهید بحث را هدایت کند. منتورها اگر متوجه نشوند که مراجعین چه نیازی دارند، نمی توانند پشتیبانی مناسبی ارائه دهند. پرسیدن سوال و گوش دادن فعالانه بهترین راه برای شناسایی این نیاز است.
درک متقابل در منتورینگ
هنگام مکالمات کوچینگ، به چشمان کارمند خود نگاه کنید تا نشان دهید کاملاً حضور دارید. از وسوسه پر کردن سکوتهای او خودداری کنید. پرش خیلی سریع برای پاسخ دادن به یک نظر ممکن است توانایی شما را در جذب آنچه گفته می شود یا در واقع گفته نمیشود مختل کند. در این شرایط بسیاری از منتورها ممکن است با استفاده از زبانی مانند “درکت میکنم” در دام تجربه یک عضو تیم بر علیه خود میافتند. این اظهارات گرچه با حسن نیت باشد، میتواند برای طرف مقابل توهینآمیز باشد.
در تلاش برای برقراری ارتباط کلامی، ممکن است (و احتمالاً) فرضیات نادرست ایجاد شود. در مناطقی گام بردارید که درباره آنها چیزی نمیدانید. به یاد داشته باشید، همدلی یادگیرانه، درک چیزی است که کسی احساس میکند. علیرغم اینکه قبلا هرگز آن را تجربه نکرده است. لحظات سکوت را به عنوان لحظاتی برای جذب معنای مکالمه، یا لحظاتی برای قرار دادن شخص در فضایی برای تفکر عمیق استفاده کنید. اگر نمیدانید چه چیزی بگویید، بگویید که ممکن است به اطلاعات بیشتری نیاز داشته باشید تا بازخورد دهید.
منتورینگ فقط ایراد گرفتن نیست
وقتی احساس می کنید کاملاً می فهمید که ناراحتی کارمند شما از کجا می آید، وقت آن فرا رسیده است که بازخورد دهید. هنگام دادن بازخورد عملکرد، بر خلاف ارزشهای طرف مقابل حرکت نکنید. لازم نیست همه چیز را تایید کنید یا بگویی که درک میکنم. بر واقعیتها و رفتارهای حرفهای تمرکز کنید. از کلیات اجتناب کنید. مثلا اینکه شما حرفه ای نیستید. حتما زمانی را برای توضیح منظورتان اختصاص دهید. به آنها نیز کمک کنید این مهارت را در زمان واقعی یاد بگیرند. سرانجام ، وقتی کارمندی با مشکلی به شما نزدیک میشود، پشتیبانی نشان دهید و در جایی که پشتیبانی نیاز دارد برای حل آن تلاش کنید.
یکی از بهترین پاسخهایی که رئیس پس از ابراز نیازهای کاری پرسنل میتواند بدهد این است: “شما به من کمک کردید که در مورد مشکلاتسازمان بیشتر بفهمم و من میخواهم از شما برای حل آن حمایت کنم.” در ادامه با موضوع راحت مواجه شوید. با کارکنان در مورد برخی از راههای نزدیک شدن به وضعیت مطلوب صحبت کنید.
در گفتگوهای خود ، اطلاعات واقعی کارمندان خود را هنگام بیان شرایط و نیازهای آنها جمع آوری کنید. این بدان معنا نیست که شما لزوماً باید با روش یا راه حل های آنها موافقت کنید. اما این بدان معناست که شما باید به آنها فضا را بدهید تا بدون حرف زدن حرفهایشان را بیان کنند و فعالانه گوش دهند. پس از آن ، می توانید بهترین مسیر رو به جلو را با هم رقم بزنید.
سخن پایانی
با ورود نسل جوان و تنوع در نیروی کار، بیش از هر زمان دیگری، رهبرانی باید نگاهی دقیق به چگونگی ایجاد ارتباط با پرسنل داشته باشند. اگر پیام عملکردی کوچینگ و منتورینگ توسط رهبران سازمانی قابل دریافت نباشد، نتایج کسب و کار، همراه با عملکرد و اخلاق کارکنان، به طور حتم آسیب میبینند. در این شرایط با بکارگیری مهارتهای کوچینگ و منتورینگ هم راه زیادی تا حل بحران خواهید داشت.