در این ویدیو در مورد فرآیند کوچینگ باهم صحبت میکنیم. در حوزه کوچینگ فردی یا کسب و کار یا سایر انواع کوچینگ، یکی از مهم ترین عناصری که تاکید ICF هم بر این عنصر است؛ مشارکتی بودن این فرآیند است. به عبارت دیگر در حوزه ی کوچینگ قرار نیست که یک نفر به عنوان مربی یا کوچ یک طرف باشد و فرد دیگری به عنوان مراجع یا کوچی در طرف دیگر قرار بگیرد. نباید این یک رابطه یک طرفه باشد که دستور صادر بشود، توصیه بشود و مشاوره داده شود. این کار را انجام بدهیم یا این کار را انجام ندهیم.
آنچه در این مقاله خواهید یافت:
کوچینگ یک جاده دو طرفه است
فرآیند کوچینگ یک رابطه دوطرفه است. اطلاعات تبادل میشود، داده هایی از طرف مراجع داده میشود. گاهی اینها در الگوهایی و در مدل هایی قرار میگیرد. و تحلیل هایی صورت میگیرد. نهایتا بر روی یک سری عناصر توافق میشود. این توافق بین کوچ و مراجع به صورت نقشه ی راه یا هر عنصر دیگری که شما ممکن است برای آن نام دیگری بگذارید قرار میگیرد. نهایتاً یک مانیفستی میشود که بر اساس این مانیفست قرار است دو طرف حرکت کنند.
کوچینگ مراجع محور است
عنصر دیگری که در فرآیند کوچینگ بسیار اهمیت دارد و ICF هم روی آن تاکید خاصی دارد این است که فرآیند کوچینگ یک فرآیند مراجع محور است. قرار نیست که کوچ این خودرو را هدایت کند و از یک نقطه ای به نقطه دیگر ببرد. بلکه خود مراجع و فردی که برای کوچینگ مراجعه میکند یا سازمان یا شرکت یا نهادی که قرار است از خدمات کوچینگ استفاده کند، اهداف خود را تنظیم میکند. مسیر خود را حتی توافق و تنظیم میکند و وظیفه کوچ در این مسیر این است که از خارج شدن از مسیر جلوگیری کند. ضمنا در این مسیر از مشاهدات، تجربیات و ظرفیت های فنی که وجود دارد استفاده کند. توصیههایی کند که رسیدن به مقصد را تسهیل، تسریع و بیشترین سطح پرفورمنس، دستاورد و موفقیت را برای فرد، سازمان یا تیم ایجاد میکند.
تعییت اهداف در کوچینگ
بحث سوم در فرآیند کوچینگ نقاط تمرکزی است. این نقاط تمرکز روی تعیین اهداف که قبلا هم در این خصوص توضیحاتی دادیم. وقتی تعیین هدف میکنیم باید این اهداف ما چه خصوصیاتی داشته باشد. ما درمورد دستاوردها در این فرآیند توافقاتی باید صورت بدهیم. این طور نیست که وقتی در این مسیر حرکت میکنیم هر ایستگاهی برخورد کردیم پیاده شویم و وقت رو آنجا بگذرانیم.
ممکن است در بعضی از مواقع لازم باشد که با سرعت زیادی از جاهای دیدنی که ممکن است جذابیت هم داشته باشد عبور کنیم. بدلیل اینکه ما باید در یک زمان مشخص برای یک هدف مشخص به یک نقطه مشخص برسیم.
یک اقدام مهم در کوچینگ
یکی از مهم ترین کارهایی که کوچ انجام میدهد این است که این فرآیند تغییر، حرکت و رسیدن از نقطه A به نقطه B را رصد میکند. این فرآیند تغییر را مراقبت میکند که به حاشیه نرود. سرعت از حد ایمن زیادتر نشود یا زیاد کند نشود.
بنابراین شاید بطور مشخص باید به این موضوع اشاره کرد که کوچینگ لزوما آموزش، مشاوره، منتوری و درمانگری نیست. اما میتواند ترکیبی از این اتفاقات در فرآیند کوچینگ روی دهد. به عبارت دیگر کوچ از زاویههای مختلف یک فرد یا یک تیم را نگاه میکند.
در فرآیندهای توسعه فردی، شغلی یا کاری و کسب و کارهای فردی بهترین مثالی که میتوان زد این است که خانواده از یک زاویه فرد را میبینند. دوستانش از زاویه دیگر و همکاران از زاویه دیگری.
اما این کوچ است که بصورت پیوسته مراجع خودش رو از زوایای مختلف بررسی میکند و در مدل های مختلف (که این مدل را هم با خود فرد مراجع توافق میکند) تحلیل میکند. در این فرآیند تحلیل اگر یک تحلیل نقاط ضعف اتفاق بیوفتد در آنجا ممکن است که به مراجعش توصیه کند. مثلا بگوید حالا شما باید این آموزش را ببینید در موسسه ذیصلاح. پیش فرد ذیصلاح این مشاوره (مثلا مشاوره روانشناسی یا مشاوره کاری یا مشاوره تخصصی) را نیاز دارید. در این فرآیند درمانگری باید قرار بگیرید در نزد فرد ذیصلاح خودش و فردی که میتواند این نواقص شما را برطرف کند. این ایرادات را برطرف کند یا حتی آمادگی بیشتری را برای رسیدن به مقصد در شما ایجاد کند و این فرایند را تسهیل کند.
سخن پایانی
لذا فرآیند کوچینگ و کاری که بطور مشخص کوچ انجام میدهد یک نگاه جامع از بیرون است. کمک به مراجع برای رسیدن بهتر، سریعتر و سهلتر به نقطه هدف است. آن نقطه همانی است که مراجع برای موفقیت تعیین کرده است.