در این ویدیو درمورد پارادایمهای جدید کسب و کار و استخدامی در عرصهی بینالمللی باهم صحبت میکنیم. یکی از سوالاتی که برای افراد جویای کار زیاد مطرح میشود این است که در دنیای جدید اساسا چگونه باید دنبال کار بگردیم؟ کجا و با چه سبکی و به چه چیزهایی باید توجه کنیم؟
حتما به این نکته دقت کنید که همهی تغییراتی که در ساختار فناوری در جهان مشاهده میکنیم، تاثیرات خودش را بر روی فضای اجتماعی و به تبع آن بر روی فضای کاری و فضای حرفهای هم گذاشته است.
بنابراین اگر شما میخواهید وارد فعالیتهای بینالمللی شوید و در حوزهی تخصصی خودتان اصرار دارید که با استانداردهای بالا کار مناسب سلیقه، حوزهی تخصص و با خروجی خوب پیدا کنید. حتما باید خودتان را هم به لحاظ تخصصی، هم به لحاظ دانش تئوری و هم به لحاظ مهارتی با این ساختارهای جدید و پارادایمهای جدید هماهنگ کنید.
آنچه در این مقاله خواهید یافت:
رویکرد Classic
شاید قبلا اگر میخواستیم برای جایی درخواست استخدام بدهیم، سریع نگاه میکردیم میدیدیم که در چه حوزهای تحصیلات داریم؟ یا در چه حوزهای سابقهی کار داریم؟ مثلا در حوزهی آیتی، محیطزیست؟ روانشناسی یا کسب و کار؟ میرفتیم فعالیتها یا آگهیهای استخدام را در همان حوزهی تخصصی جستجو میکردیم. اما دقت داشته باشید که اساسا این نگاه به بازار کار منسوخ شده است.
رویکرد Intra-disciplinary
این نگاه کلاسیک دیگر در بازار کار حرفهای در عرصهی جهانی اعتبار ندارد. یک نگاه دیگر به حوزهی کار در عرصهی بینالمللی نگاه intra disciplinary است. در مقایسه با نگاه کلاسیک که یک نفر در یک حوزهی فنی دارد یک کاری را انجام میدهد در intra disciplinary چندنفر دارند در همان حوزه در کنار همدیگر فعالیت میکنند. لزومی ندارد دقیقا اطلاعات، مهارت و دانششان مشابه هم باشد. اما ضرورت دارد که باهمدیگر یک مشابهتهایی به لحاظ حوزهی عمومی تخصصی داشته باشند.
بهعنوان مثال در عرصهی کامپیوتر چند نفر در کنار هم با تخصص سختافزار، نرمافزار، شبکه، مدیریت دادهها میتوانند بهصورت یک تیم کار کنند. یک محصول یا یک خدمت را عرضه کنند که ما به این میگوییم intra disciplinary.
رویکرد Inter-disciplinary
رویکرد بعدی رویکرد Inter-disciplinary است. به نوعی میشود گفت در نظر بگیرید یک تیمی متشکل از دو نفر یا دو گروه تخصصی که این دو نفر هرکدامشان در یک حوزهی تخصصی مهارت دارند. اما در کنار هم یک محصول یا یک خدمت مشترک را ارائه میکنند.
بهعنوان مثال ممکن است یک کسی در حوزهی مواد غذایی، مثلا فستفود دارد یا فروشگاه مواد غذایی دارد. در کنار یک فرد دیگری که تخصص کامپیوتر دارد اینها باهمدیگر میآیند یک خدمت جدید را ارائه میکنند.
به فرض عرضهی مواد غذایی را میبرند در فضای مجازی. یا به مشتریشان از راه دور این امکان را میدهند که قبل از مراجعه به رستوران نوع غذایش را انتخاب کند. یا حتی وقتی میخواهد غذا را سفارش بدهد. بعنوان مثال به یک فروشگاه پیتزا میتواند حتی مواد تشکیل دهندهی آن پیتزا را از راه دور سفارش دهد. این را آن کسی که تخصص حوزهی کامپیوتر دارد دریافت میکند و در اختیار یک کسی قرار میدهد که تخصص تهیهی پیتزا را دارد.
رویکرد Multidisciplinary
یک پارادایم دیگر که شاید در حوزههای علمی کاربرد بیشتری دارد. یعنی شما در فضاهای دانشگاهی بیشتر با آن برخورد میکنید. کلا نگاه و رویکرد multidisciplinary است. به این معنا که افرادی با تخصصهای مختلف در کنار هم قرار میگیرند. اینها لزوما باهم تقاطع تخصصی ندارند. لزوما باهم روی یک موضوع مشترک کار نمیکنند. اما خروجی اینها یک چیز است، یک محصول یا یک برند را عرضه میکنند.
در نظر بگیرید همهما چون تجربهی کار دانشگاهی داریم. وقتی که مثلا یک کسی میآید سر کلاس درس زبان انگلیسی میدهد لزوما به استاد دیگری که دارد درس فیزیک میدهد یا کس دیگری که دارد در آزمایشگاه شیمی تدریس میکند، باهم کاری ندارند. اما محصول و خروجی نهایی تبدیل میشود به یک دانشآموخته در یک حوزهای که مجموعهای از دانش را باهمدیگر دارد. در کنار هم همراه دارد و فرا گرفته و ممکن است بتواند از اینها به شکلهای مختلف استفاده کند. ما به این ساختار multidisciplinary میگوییم.
همچنین علاوه بر پارادایم های کسب و کار، دربارهی مهارتهای جدید برای فعالیت در عرصهی بینالمللی و اهمیت بهروز بودن برای فعالیتهای بینالمللی در دو ویدیوی مختلف صحبت کرده ام. توصیه می کنم آن ویدیوها را نیز مشاهده بفرمایید.